اشعار شهادت امام سجاد(ع)
مناجات اميرالمومنين(منتظران ظهور)
حقانيت و اثبات اميرالمومنين و دعا براي فرج امام زمان
چهار شنبه 6 آذر 1392برچسب:شعر,شهادت امام سجاد,مرثیه, :: 15:35 ::  نويسنده : باقرزاده

 

یاد آن روز که ما را به اسارت بردند

هرچه گل بود از آن باغ خزان پژمردند

یاد آن روز که ایثار تماشایی بود

عمه ام در دل بازار تماشایی بود

یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود

هر که می گفت حسین پاسخ او سیلی بود

دل من گریه به احوال سکینه می کرد

عمه ام در همه دم یاد مدینه می کرد

نرود لحظه ای از خاطر من غمهایش

زینب و قتلگه و ناله یا زهرایش

شاعرش را نمی شناسم

**************

این حرم حتــّی بدون صحن و گنبد دیدنی ست
خاک پاک بی چراغ یار ما بوسیدنی ست

دست دنیا دور آن دیوار غربت چیده است
غافل از آنکه حقیقت روشن و جوئیدنی ست

آنکه آه و ناله را ممنوع کرده در بقیع
کور و کر بوده مگر ذکر خدا نشنیدنی ست

فتنه را نزدیک دین خوابانده تا عزّت دهد
فکر کرده عاشقی ُّ و عشق هم دزدیدنی ست

کوریِّ چشمی که زائر را نمی بیند خدا...
گفته هر که نام تو دارد به لب بخشیدنی ست

بوی یاس و سیب را در روضه ات حس می کنم
با چه میزانی رضای مادرت سنجیدنی ست

وای از آنکه به زهرا حرف نامربوط گفت
خون غیرت در رگت مثل علی جوشیدنی ست

سوخت از زهر ستم جان تو امـّــا ناله ی ِ ...
کربلا یا کربلا یا کربلایت دیدنی ست

حسین ایمانی

**************

 هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجه میزنی

همراه اشک و سوز جگر ضجه میزنی

سجاد خانواده ای و وقت نافله

بر آخرین نماز پدر ضجه میزنی

از داغ آن سفر که تورا پیر کرده است

وقتی که میروی به سفر ضجه میزنی

حق داری ای امام جوانم به دیدن

شمشیر و تیغ وتیر و تبر ضجه میزنی

بر پاره پاره پیکر پیغمبر حسین

بر گریه پای نعش پسر ضجه میزنی

گاهی به سوی مشک و علم خیره میشوی

با یاد زخم های قمر ضجه میزنی

وقتی که میرسی به کنار شریعه ای

بر سر عبا و دست به کمر ضجه میزنی

بادیدن سواره نظام های لشگری

با دیدن عمود و سپر ضجه میزنی

لالاییِ ...ربابه امانت بریده است

با یاد حلق و تیر سه پر ضجه میزنی

"وقت غروب..." ، "عمه..." ، "علیکن بالفرار..."

با "آتش" و "خیام" و "خطر" ضجه میزنی

در کربلا چه دیده ای آخر که روضه خوان

تا میرسد به "سینه" و "سر" ضجه میزنی

اینطور که پیش میروی از دست میروی

آقای من بس است چقدر ضجه میزنی ؟؟

علیرضا خاکساری

**************

كوچه هاي مدينه و بوي

زخمهاي تني كه مي آيد

چشم هاي سپيد يعقوب و

بوي پيراهني كه مي آيد

***

مرد سجاده اي كه درك نكرد

هيچ كس آيه ي مقامش را

در هياهوي شهر كوفه نداد

هيچ كس پاسخ سلامش را

***

تا عزاداريش شروع شود

ديدن شيرخواره اي كافيست

تا صدايش به گوش ما برسد

ديدن گوشواره اي كافيست

***

وقت افطار كردنش هر شب

تا كه چشمش به آب مي افتاد

تشنگي ضريح لبهايش

ياد طفل رباب مي افتاد

***

من نميدانم اينكه خاكستر

چه به روز سر امام آورد

زير زنجير پيكر زردش

معجزه بود اگر دوام آورد

***

گيرم از دست كوفه راحت شد

سنگ طفلان شام را چه كند؟

گيرم از دست كوچه سنگ نخورد

مردم پشت بام را چه كند؟

***

تا كه اين مرد قافله زنده ست

حرفي از طفل كاروان نزنيد

پيش اين مرد گريه ، جانِ حسين

حرفي از چوب خيزران نزنيد

علی اکبر لطیفیان

**************

ما همان یا کریم بام شما

جبرئیل قدیم بام شما

صبح روز نخست خواندمتان

چقدر آشناست نام شما

صبح روز ازل حوالی نور

سجده کردیم بر کدام شما؟

من حلالم بود حلال شما

من حرامم بود حرام شما

چهارده قرن دست هیچ کسی

دل ندادم به احترام شما

به شما معدن کرم گفتند

و به ما سائل حرم گفتند

پر من بال و بال من پر شد

پر و بالی زدم کبوتر شد

به نفس های حضرت سجاد

حالمان خوب بود و بهتر شد

سحر پنجم عبادت بود

کوچه های خدا معطر شد

مردی از سمت ابرهای دعا

آمد و خشکی دلم تر شد

آمد و با خودش کتاب آورد

او امام آمد و پیمبر شد

مردی از سمت آفتاب آمد

با مفاتیح مستجاب آمد

آمده تا مرا تکان بدهد

چشم گریان به این و آن بدهد

آمده روی پشت بام سحر

با صدای خدا اذان بدهد

بشکند میله قفس را تا

بالها را به آسمان بدهد

با خودش مصحف نور آورده

تا خدا را به ما نشان بدهد

به نگاهش دخیل می بندیم

تا مناجات یادمان بدهد

ای مسیر سبز نجات

بر مناجات کردنت صلوات

ای مناجات و ای نسیم دعا

راه نزدیک ما به سمت خدا

ای که دریا کنار تو قطره

قطره با یک نگاه تو دریا

نذر سجاده قدیمی توست

چهارمین رکعت نوافل ما

ای امام علی دوم من

ای امام چهارم دنیا

مرد شب زنده دار سجاده

مرد محراب التماس دعا

از تو بوی نماز می آید

بوی راز و نیاز می آید

مادرت آفتاب حجب و حیاست

شرف الشمس سید الشهداست

مایه آبروی ایران است

افتخارم همیشه ام به شماست

از تو و مادر تو این دل ما

عاشق خانواده زهراست

یک سفر پیش ما نمی آیی

سفر مادری تو اینجاست

تو عجم زاده ای تو فامیلی

پس حرم سازی ات به گردن ماست

تو در این سرزمین گل کاری

به خدا حق آب و گل داری

آفتابی که حق کشیده تویی

جلوه ای که کسی ندیده تویی

با ظرافت ، خدای عز و جل

بی نظیری که آفریده تویی

آنکه با کفه تولایش

پای میزانمان کشیده تویی

شب اسیر هزار رکعت تو

به خدایت قسم پدیده تویی

نخلهای بلند نخلستان

بارش رحمتی که دیده تویی

با دعای غلام تو دارد

آسمان مدینه می بارد

بی تو سجاده ای اگر هم بود

فرش رسوایی دو عالم بود

بی تو یا حرفی از بهشت نبود

یا اگر بود هم جهنم بود

خطبه های گلوی زخمی تو

انعكاس غروب ماتم بود

تو اگر خطبه ای نمی خواندی

خانه هامان بدون پرچم بود

تو اگر روضه ای نمی خواندی

سال ما سال بی محرّم بود

از تو داریم فصل ماتم را

ده شب گریه ی محرم را

احترام تو را سلام نبود

حق تو كوچه های شام نبود

حق آیینه ها شكستن نیست

گیرم این آینه امام نبود

هیچ جایی برای حال شما

بدتر از مجلس حرام نبود

گریه كردی صدا زدی «ای كاش...

هیچ سنگی به روی بام نبود

كاش مادر مرا نمی زایید

من امامم، خرابه جام نبود»

حرفِ ویرانه در میان آمد

دختر شاه، یادمان آمد

علی اکبرلطیفیان

 

 

 


درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مناجات اميرالمومنين(م نتظران ظهور) و آدرس monajat1385.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان